شرایط و مبانی فقهی تجدیدنظرخواهی در حقوق افغانستان
قربانعلی مبلغ( فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته فقه و حقوق قضایی).
چکیده
مساله دادرسی و احقاق حقوق افراد هم در فقه و هم درقوانین موضوعه کشورها مورد توجه ویژه قرارداشته و با توجه بهاهداف قوانین حقوقی و کیفری که در صدد برقراری عدالت درکشور میباشد، تجدیدنظرخواهی بهعنوان یکی از طرق فوقالعاده اعتراض به آرای نهایی محاکم، در قانون آئیندادرسی کیفری وحقوق اسلامی برای اصحاب دعوا در نظرگرفته شدهاست؛ . مساله که در این تحقیق دنبال حل آن هستیم، ایناست که تجدیدنظرخواهی در فقه مصداق نقض حکم حاکم محسوب میشود و بر اساس مبانی فقهی اکثر فقهای امامیه و احناف نقض حکم حاکم جایز نیست. دراین نوشتار سعی گردیده با بررسی همهجانبه کتب فقهی، حقوقی، دیدگاههای مختلف فقهاء و حقوقدانان، بهحسب ضرورت تجدیدنظرخواهی درعصرکنونی، بهبررسی شرایط و مبانی فقهی آن پرداخته شود. دستاورددها: تجدیدنظرخواهی دارای شرایط مخصوص به خود بوده و با سایر طرق اعتراض به آرا فرق دارد. دیگر اینکه بر اساس مبانی فقهی اکثر فقهای امامیه و احناف اصل عدم جواز تجدیدنظرخواهی در آرای قضایی حاکم است مگر در موارد خاص و استثنایی که ادله حرمت نقض حکم شامل آن نشود به عنوان یکی از طرق فوق العاده شکایت از آرای محاکم قابل پذیرش میباشد؛ این نوشته، به بررسی شرایط و مبانی فقهی تجدیدنطرخواهی در حقوق افغانستان، با استفاده از منابع کتابخانهی، مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی، پرداخته است.
واژگان کلیدی: تجدیدنظرخواهی، نقض حکم، آرای قضایی، مبانی فقهی، حقوق افغانستان